سینمای ایران

پنجاه سالگی پستچی

نکات برگزیده مطلب
  • گردآورنده: حسن حسینی

داریوش مهرجویی با فیلم گاو – در کنار قیصر مسعود کیمیایی و آرامش در حضور دیگران ناصر تقوایی – سنگ زیرین موج نوی سینمای ایران را بنیان گذاشت؛ یک سینمای معترض به اوضاع سیاسی-اجتماعی که از الگوهای تجاری فیلمفارسی دوری می‌کرد. مهرجویی بعد از گاو، آقای هالو را ساخت که به سینمای تجاری نزدیک‌تر بود و نظر تهیه‌کنندۀ بخش خصوصی را به مهرجویی جلب کرد. و سپس به پستچی می‌رسیم. سومین فیلم داریوش مهرجویی، اقتباسی از نمایش‌نامۀ ویتسک و بازگشت به سینمای متفکر گاو.

اقتباس مهرجویی از نمایش‌نامۀ ناتمام بوشنر، پنج سال پیش از فیلم ویتسک هرتزوگ ساخته شد و برخلاف رویکرد وفادارانۀ آن فیلم، شیوه‌ای مدرن و آزاد را در رابطه با نمایش‌نامه‌ به کار گرفت. مهرجویی برای بیان چیزی که در جامعه‌ می‌دید، طرح کلی پیرنگ، و مفهوم اصلی را از نمایش‌نامۀ ویتسک به امانت گرفت و با عناصری از اندیشۀ شخصی و تاریخ معاصرش تلفیق کرد.

پستچی یک تراژدی طبقه کارگر است، اما این بار کارگرِ جهانِ سوم. تقی پستچی (علی نصیریان) یک نامه‌رسان است و در عین حال خدمتکار نیت‌الله‌ (عزت‌الله انتظامی)، یک مزرعه‌دار ثروتمند. تقی برای درمان ناتوانی جنسی خود پیش دامپزشک می‌رود و دامپزشک نیز با سوءاستفاده، از او به عنوان خوکچۀ آزمایشگاهی استفاده می‌کند. زندگی نسبتاً متعادل شخصیت‌های داستان با ورود برادرزادۀ غرب‌زده و از فرنگ ‌برگشتۀ نیت‌الله‌ (احمدرضا احمدی) به هم می‌ریزد؛ کسی که قصد دارد تا دامداری نیت‌الله را به مزرعۀ پرورش خوک تبدیل کند و با زن تقی نیز رابطه برقرار می‌کند.

مقایسۀ دیگر فیلم‌های مهرجویی با پستچی

تا قبل از نمایش پستچی، خرده‌گیران، مهرجویی را کارگردانی می‌شناختند که کارش از «تصویر کردن اجرا» فراتر نمی‌رود. این نظر به پشتوانۀ تکیۀ او بر نمایش‌نامه‌هایی که پیش‌تر با موفقیت روی صحنه رفته بود و همچنین تکیه بر بازی بازیگران کارآزموده و مجرب تئاتر در فیلم‌های گاو و آقای ‌هالو ابراز می‌شد.کارگردانی متظاهرانه و جلوه‌فروشی تکنیکی پستچی را می‌توان پاسخی به این دسته از منتقدان دانست. فیلم او قصه‌ای است که یک شکل حاد سیاسی به خود گرفته است و قهرمان این فیلم مظهر محدودیت‌های انسانی و اجتماعی است.به گاو و پستچی نگاه کنید. این دو در عین وابستگیشان به واقعیت، به شیوۀ داستان‌های کافکا، سیاه، تودرتو، خوددار و سردند. هر دو در فضاسازی از قالب کلیشه‌ای روستایی بیرون می‌زنند و فیلم‌هایی‌اند محصول جهان تیره ‌و تار و گاه سوررئال مورد علاقۀ سازنده. اگرچه پستچی فیلمی به مراتب پیچیده‌تر است و زبانش به تمثیل نزدیک‌تر، ولی در عین حال به اندازۀ گاو دربارۀ اختگی و یک شخصیت استثمارشده است.کریم نیکو نظر در ادامه نوشته: «پستچی در اجرا پخته‌تر است؛ سکانس مهمانی فیلم را نگاه کنید تا متوجه شوید چطور دوربین آدم‌ها را یکی‌یکی نشان می‌دهد تا به شخص مورد نظر برسد».

اقتباس از یک نمایش‌نامه 

وویزک یا وویتزک (یا ویتسک) یک نمایش صحنه‌ای است که توسط گئورگ بوشنر آلمانی نوشته شده است. این نمایش به دلیل مرگ نویسندۀ آن ناتمام باقی ماند، اما پس از مرگ او نویسندگان زیادی «پایان‌های» گوناگون و متعددی برای آن نوشتند. داریوش مهرجویی در  سال ۱۳۵۱ با ساخت فیلم پستچی و ورنز هرتزوگ، کارگردان آلمانی، در ۱۹۷۹ با فیلم وویزک فیلم‌سازان برجسته‌ای بودند که با اقتباس از این نمایش، داستان زندگی این شخصیت عجیب و غریب و آپوکالیپتیک را بر پردۀ سینما به تصویر کشیدند. از آنجا که این فیلم‌ها از یک متن واحد اقتباس شده‌اند، تبعاً مشابهت‌ها و مشترکات زیادی با هم دارند.

باید دانست که دغدغه‌های سیاسی-اجتماعی مهرجویی در این داستان نسبت به نمایشنامۀ ویتسک پررنگ‌تر است. دیگر خبری از نفوذ اسرارآمیز طبیعت مرموز در سرنوشت شخصیت‌ها نیست و به همان میزان، عوامل اجتماعی هستند که شخصیت اصلی را به سمت سرنوشت نهایی‌اش هل می‌دهند.

 

هرتزوگ و مهرجویی: مقایسۀ دو کارگردان 

هرتزوگ و مهرجویی هر دو در انتخاب بازیگر اصلی دقت و وسواس زیادی به خرج داده‌اند، که به نظرم به بهترین نتیجه هم دست پیدا کرده‌اند. علی نصیریان با آن عینک گرد ته‌استکانی، نوع اصلاح موی سر، چشمانی گشاد، حیرت‌زده و بی‌روح و بازی روان و در عین حال استاتیک خود، شخصیت درمانده، عاصی و تحقیرشدۀ تقی را به نمایش گذاشته است. ترس و هراس و بدویتِ انسانی لگدمال‌شده را تصویر می‌کند که صداهای ناشنیدنی را می‌شنود و تصاویر نادیدنی را می‌بیند. در عین حال صحنه‌ها و شخصیت‌های مشابهی در هر دو فیلم وجود دارد که به عنوان مثال می‌توان به کاراکتر پزشک اشاره کرد که نقش عمده‌ای در تحقیر و توهین قهرمان فیلم ایفا می‌کند و از او به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده می‌کند. پزشک فیلم هرتزوگ قصد دارد ثابت کند که می‌تواند با یک رژیم غذایی خاص که فقط از نخود تشکیل می‌شود، انسانی را به میمون تبدیل کند و دامپزشک فیلم مهرجویی هم با خوراندن داروهای گیاهی کمیاب قصد درمان ناتوانی جنسی تقی را دارد. در هر دو فیلم صحنه‌ای وجود دارد که این دو پزشک نیمه‌دیوانه برای اثبات نظریات مالیخولیایی خود، قهرمان فیلم را وادار می‌کنند تا گوش‌هایش را تکان دهد. این صحنه، اوج توهین و تحقیر یک انسان را به نمایش می‌گذارد و در کنار حس حسادت، ضمن این که تأثیر عمده‌ای بر فروپاشی روحی قهرمان فیلم می‌گذارد، زمینه‌ساز ارتکاب قتل پایانی فیلم هم می‌شود.

از کتاب راهنمای فیلم سینمای ایران

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا